مأمورین
(عدم تعادل در تراز بازرگانی)
به مسئله مأمورین به سازمانها می توان از زوایای گوناگون نگاه کرد ، مثلاً در بنیاد شهید و امور ایثار گران تا آنجا که ما یاد داریم تعداد مأمورین از بنیاد کم و تعداد مأمورین به بنیا د زیاد است به عبارت بهتر، تراز بازرگانی در بنیاد منفی است یعنی وارداتش بیش از صادراتش است و زیان می بینید چرا که اگر تصور نکنیم که این مأمورین مثل کالاهای مصرفی هستند ، باید حداقل تصور کنیم که کالاهای آرایشی یا بهداشتی هستند که بود یا نبودشان در طرحهای زیربنایی ، صنایع و معدن ، طرحهای تحولی و ..... تأثیر ندارد.و ایثارگران هزینه اضافی برای آنها می پردازند. اما خوب اینها هم در نوع خود کالا هستند و اگر به ما نیاندازند ، پس به کی بیاندازند؟
بگذریم .
خدا وکیلی ، اینها در بنیاد چی می خواهند؟ مگر سازمان بنیاد کم کارشناس ، مدیر و نخبه دارد؟هزینه نگه داری از این ها چقدر است؟ غیر از حقوق ، مزایا ، تسهیلات ، ماشین و خانه چه هزینه های دیگری به گُرده این سازمان فلک زده ، اضافه می کنند؟آیا بنیاد سکوی پرش است ؟در کارنامه های خود چی ثبت می کنند و این کارنامه ها را برای احراز چه پستهایی بکارمی گیرند؟چرا مأمورین ما را برمی گردانند ، اما اینها کَنگر خوردند و لنگر انداختند؟آیا تنها راه خلاصی از دست اینها این است که به ریاست محترم جمهور نامه بزنیم و از محسنات و مزایای اینها آنقدر بگوییم تا شاید بشه آنها را به یک سازمان دیگر انداخت؟
یعنی واقعاً مشکلات خودمان کم است که حالا باید به مشکل نیروهای آواره و مدیران تبعیدی دیگران هم فکر کنیم؟( مثل طرح رسیدگی به جانبازان اگوری بگوری فرانسه و زنهای نازنین شهدای بوسنی ، آمریکا ، انگلیس ، هلند و.... که یکی از این آقایان مطرح کرده بود).
بابا ای مأمورین ! جان مادراتون بروید ، بنیاد هنوز توی مسئلة رئیس و معاون و مدیر تحمیلی مانده ، دیگر نان اضافی ندارد به شما بدهد. خدا روزی شما را جای دیگر بدهد.بنیاد بودجه را از دولت می گیرید و آن موقع که شرکتهای بنیاد سود ده بود، گذشته و حالا حتی نون ایثارگرا را هم به زور در می آورد.
بدو بابا بدو.
یا الله. یا الله.خوش گلدی.
والسلام
ابو حسین